» غروب... |
9 مرداد 1393
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع) آمدم ای شاه پناهم بده متن کامل - دیدگاه : 0 - بازدید : 4477
23 اسفند 1392
گاهی نوشتن اونقدر سخته که هرچی فکر میکنی چه بنویسی که کمی سبک بشی چیزی به ذهنت نمیرسه ؛ هرچی با خودت کلنجار میری که بابا بیخیال باش نمیشه ؛ گاهی دوست داری فقط اشک بریزی ، اما وقتی به این فکر میکنی که شاید اشک هم نتونه آرومت کنه بیشتر دلت میگیره ؛ بیشتر بغض میکنی ؛ شدیدا از ته قلبت آرزوی وجود یکی رو میکنی که آرومت کنه ؛ یکی که حرفاتو بشنوه ، یکی که وجودش برات آرامش بخشه ... تاحالا شده عاشق بشید ؟ شده تو نبود یه نفر از عمق وجودتون احساس دلتنگی کنید ؟ شده عاشق یکی بشید که اونم عاشقتون باشه ؟ خیلی مهمه عشقتون لیاقت عشق ورزیدنتون را داشته باشه ؛ خیلی مهمه وقتتون رو برای عشق بازی با کسی بذارید که درکتون کنه و از ته دل بخوادتون ؛ خیلی مهمه حتی فکر عشقتون آرومتون کنه ؛ خیلی مهمه اینقدر عشقتون عمیق و از ته دل باشه که هیچی نتونه جدایی بندازه ... منم عاشق شدم ... عشق من لیاقت همه خوبی ها رو داره ... عشق من اینقدر ارزش داره برام که حاضرم همه چیمو بدم براش... عشق من عاشقمه ، دوستم داره ، از ته دل ... خیلی دوست داشتم الان کنارش بودم... آرزو میکنم عشق شما هم ارزش و لیاقت عشق ورزیدن رو داشته باشه... عشق من امام رضاست... متن کامل - دیدگاه : 2 - بازدید : 3740
|